معنی گاز مهتابی

حل جدول

گاز مهتابی

نئون

فلوئور


مهتابی

ایوان

معادل فارسی تراس

نوعی لامپ به شکل لوله ای

بهارخواب

نوعی لامپ به شکل لوله‌ای

تراس


گاز درون لامپ مهتابی

نئون

نئون ، آرگون

فرهنگ فارسی هوشیار

مهتابی

(صفت واسم) یا تخت مهتابی، نوعی آتشبازی. ‎- 4 زرد کمرنگ شبیه بمهتاب.

لغت نامه دهخدا

مهتابی

مهتابی. [م َ] (ص نسبی، اِ مرکب) منسوب به تابش و پرتو ماه. (ناظم الاطباء). به رنگ مهتاب. بی رنگ. کم رنگ. || چیزی به مهتاب رسیده چنانکه کتان مهتابی یعنی کتان مهتاب رسیده، ای کتان شق گردیده. || رنگ شکسته. (غیاث اللغات) (آنندراج). زرد کمرنگ شبیه به مهتاب. || عمارتی کوچک که بر لب حوض برای سیر مهتاب سازند. (غیاث اللغات) (آنندراج). ایوان در پیش اتاق یا اتاقها. جایی مسقف بی در در جلوخانه. بالکن. (یادداشت مؤلف). || نوعی معروف از آتشبازی. (غیاث اللغات) (آنندراج):
در نظر آید مهتابی آتشبازم
شب که بر یاد رخت آه کشم در مهتاب.
سنجر کاشی (از آنندراج).

فرهنگ معین

مهتابی

ایوان جلوی عمارت، نوعی لامپ که نورش به رنگ مهتاب است. [خوانش: (مَ) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

مهتابی

روشن (از نور ماه)،
(اسم، صفت) نوعی لامپ استوانه‌ای، لامپ فلورسنت،
(اسم) ایوان جلو عمارت،

واژه پیشنهادی

مهتابی

بالکن

معادل ابجد

گاز مهتابی

486

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری